محل تبلیغات شما

جینا | عکسـ ها و مطالبـ داغ



عکسی جالب و طنز گونه از دختران ایرانی ، از اون بالا شوهر میاید!

منبع عکس : زیرمیزی دات کام - از موضوع اصلی عکس اطلاعی نداریم ، اگر شما اطلاعی در مورد علت زاویه دید این خانمها دارید به ما هم خبر بدید. در ضمن این مطلب جنبه طنز دارد ، خانمهای ایرانی به دل نگیرید.

دختران ایرانی


یک مقام قوه قضائیه ایران خبر داد که از زمان ابلاغ آئین‌نامه اجرایی قانون حمایت از خانواده» در بهمن ماه ۹۳، امکان ثبت طلاق توافقی» بدون مراجعه به مراکز مشاوره خانواده وجود ندارد. به گزارش خبرگزاری تسنیم، پرنیان قوام، رئیس اداره مددکاری و خدمات مشاوره‌ای معاونت فرهنگی قوه قضائیه، گفت، متقاضیان طلاق توافقی» باید چند جلسه به مشاور مراجعه کنند و به گفته وی اگر افراد اختلال‌های شخصیتی و رفتاری دارند مشاوران جلسات را بیشتر برگزار می‌کنند و سپس به قاضی اعلام خواهند کرد که امید سازش وجود دارد یا خیر». وی همچنین گفت که براساس این آئین‌نامه مراکز مشاوره خانواده با همکاری مرکز مشاوران قوه قضائیه در همه واحدهای قضایی تشکیل خواهد شد. به گفته خانم قوام، در سال ۹۵ مشاوران جدید خانواده بعد از برگزاری آزمون در دادگاه‌های خانواده مستقر خواهند شد.


اگر میخواهید بدانید دختر مورد علاقه تان کلا به ازدواج فکر میکند و آمادگی ازدواج دارد یا نه حتما این مطلب را بخوانید ، دخترهای جوان آماده برای ازدواج که به بلوغ روانی و جسمی لازم برای ازدواج رسیده اند دارای ویژگیهایی هستند که میتواند راهنمای خوبی برای تصمیم گیری شما باشد :
دختر ازدواج
1- دختری که آمادگی ازدواج دارد ، به بچه ها علاقه خاصی نشان می دهد
2- دختری که آمادگی ازدواج دارد ، با زن بودن خودش کنار آمده است
3- دختری که آمادگی ازدواج دارد ، آشپزی بلد است
4- دختری که آمادگی ازدواج دارد ، به وضعیت مالی شما اهمیت می دهد
5- دختری که آمادگی ازدواج دارد ، برای خودش محدودیت و قیدو بندهایی خواهد داشت.
خیلی جالب است که تقریبا همیشه علاقه خانم ها به بچه ها با علاقه آنها با ازدواج رابطه دارد. این یک نشانه شگفت انگیز است که بر اساس آن خیلی راحت و بدون دردسر می توانید نظر طرف مقابل تان درباره ازدواج را کشف کنید: وقتی به طور اتفاقی با بچه ها یا خانم های بچه دار برخورد می کنید، واکنش او را زیر نظر بگیرید. اگر با بی حوصلگی و بی توجهی و حتی انزجار به بچه ها واکنش نشان داد، فکر ازدواج با او را فعلا از سرتان بیرون کنید اما اگر با شوق و ذوق تمام با بچه ها ارتباط برقرار و شروع به بازی با آنها کرد و با حسرت به نوزدان خیره شد، زودتر دست به کار شوید.تبریکات صمیمانه ما را هم بپذیرید!
دختری که آمادگی برای ازدواج دارد دیگر به دنبال بحث های بچگانه زن ها بهترند یا مردها» یا چقدر مردان به ما ظلم کرده اند» نیست و این مسائل برایش حل شده است. او به جنس مرد به عنوان رقیب یا دشمن نگاه نمی کند و به دنبال گرفتن انتقام کل ن تاریخ از شما نیست. او از اینکه زن متولدشده خشمگین نیست و از مادر شدن، همسر بودن و وظایفی که به عنوان یک زن برعهده اش است استقبال می کند.
دختری که قوانین خاصی برای خودش ندارد، در نتیجه هیچ برنامه ای برای ادامه رابطه ندارد، هیچ انتظار خاصی از یک مرد نداشته و هیچ شرط و محدودیتی برای او قائل نیست؛ چرا که به ازدواج فکر نمی کند.
لازم به ذکر است بهترین و معمولی ترین وضعیت ازدواج اینست که سن پسر کمی از سن دختر بیشتر باشد، یا حداقل مساوی باشند( مثلا 1 الی 5 سال). این به خاطر اینست که مدت باروری در خانمها محدود بوده و در آقایان نامحدود است. و اینکه قدرت باروی خانمها زودتر از آقایان شروع می شود، همچنین نیاز است که  آقایان قبل از ازدواج، علاوه بر  بلوغ جسمی و فکری، به استقلال اقتصادی نیز برسند، که این به زمان بیشتری نیاز دارد. به هر حال این نسخه غیر قابل نقض نیست که در بندهای بعدی توضیح داده می شود.

با دیدن این کلیپ هر قدر هم که غمگین باشید خنده به روی لبهایتان خواهد آمد
دانلود کلیپی بسیار دیدنی از یک دختر جالب در باشگاه ورزشی که در حال خندیدن و ورزش با دستگاه ویبره میباشد که پیشنهاد میکنیم حتما دانلود کنید : لینک دانلود کلیپ


جینا؛ خندوانه، ركورد تقلید از استیج را زد

پس از آن‌كه برنامه‌های شب‌كوك، دورهمی و. به دلیل كپی‌برداری آشكار از نمونه‌های خارجی مانند آكادمی گوگوش و برنامه جیم كری مورد اعتراض گسترده مخاطبان خود قرار گرفتند، هفته گذشته مشخص شد كه عروسك جناب‌خان نیز در خندوانه كپی عروسك fozzie bear است، اما شب گذشته كه پژمان بازغی میهمان این برنامه بود، تقلید جز به جز آپشن‌های پشت صحنه و سالن لباس خندوانه از شوی استیج در شبكه من و تو، حیرت منتقدان و بینندگان تلویزیون را بیشتر برانگیخت.

✅خندوانه در برنامه دیشب، حتی ابعاد راهرو، نوع فیلم‌برداری و سالن لباس میهمانان ویژه خود را از استیج كپی و از دیالوگ‌های مشابهی استفاده كرد. خندوانه ضمن تقلید از دابسمش» (Dubsmash) من و تو، نام آن را لباآهنگ» گذاشت!

✅پیش از این نیز، برخی شبكه های تلویزیونی از دیگر برنامه‌های خبری و حتی آشپزی من و تو كپی‌برداری كرده بودند.

✅این در حالی است كه محمدرضا شهیدی‌فر مشاور اتاق فكر خندوانه، پیش از این ادعا كرده بود كه برای هر بخش خندوانه و خلاقیت‌های آن، صدها مقاله پژوهشی استخراج، و صدها ساعت فكر شده است!


درگیری فیزیکی، دیدار پرسپولیس و السیب را نیمه‌تمام گذاشت!✅دیدار تیم‌های فوتبال پرسپولیس ایران و السیب عمان به دلیل برخورد فیزیکی بازیکن السیب نیمه تمام ماند.✅ در دقیقه 65 و طی یک برخورد فیزیکی بین فرشاد احمدزاده با بازیکن حریف، درگیری پیش آمد و بازیکن میزبان در برگشت با ضربه‌ای به سر احمدزاده وی را مصدوم کرد و داور برای جلوگیری از درگیری بازیکنان، این دیدار را با نتیجه یک بر صفر به سود پرسپولیس به پایان رساند.

قاتل‌ِ امام زمان یه زن‌ِ سیبیلوئه»، این را آقای تهرانی گفت. معلم کلاس اول راهنمایی بود و علوم درس می‌داد، یعنی قرار بود که علوم درس بدهد اما هر بار که پا توی کلاس می‌گذاشت می‌نشست پشت میزش، قرآن زیپ‌دارش را درمی‌آورد و برای بچه‌ها قرآن می‌خواند و تفسیرش می‌کرد. بچه‌ها هم بدشان نمی‌آمد که به جای مباحث انقباض و انبساط از حوری‌های بهشتی بشنوند و سیخ‌های داغی که قرار بود در جهنم توی ماتحتِ اشقیا فرو برود. روزی که آقای تهرانی از ماهیت قاتل‌ِ امام زمان پرده برداشت ولوله افتاد میان بچه‌ها، انگار که کک به تنبان‌شان افتاده باشد. توی خیابان چشم‌شان به هر زنی که می‌افتاد خیره می‌شدند به بالای لبش که ببینند سبیل دارد یا نه. هر کدام‌شان وقتی به خانه رسیدند برای خواهر مادرهای‌شان گفتند که آقای تهرانی پرده از چه راز‌ِ بزرگی برداشته. بعد شش‌دانگ حواس‌شان را جمع می‌کردند که ببیند خواهر و مادرشان سبیل دارند یا نه، که اگر دارند بروند و راپرتش را به آقای تهرانی بدهند که چه نشسته‌ای که قاتل امام زمان خواهر یا مادر من است! به هر حال یافتن قاتل کم چیزی نبود، آن هم قاتلی به آن شقاوت. از آن روز به بعد بساط بند انداختن صورت‌ها رونق گرفت و دیگر هیچ مویی بالای لب‌های خواهرها و مادرهای بچه‌های مدرسه دیده نمی‌شد.
***
مهری دختر‌ِ زیبا خانم بود، همسایه‌ی دیوار به دیوار ما. هجده ساله بود و کمی هم خُل وضع. مدام داد و هوار می‌کرد و الکی برای خودش می‌زد زیر خنده. دختری نبود که دلخواهِ کسی باشد، موهایش مثل زغال سیاه بود و ابروهای پر پُشت و نامرتبِ به هم پیوسته داشت. اما چیزی که ترسناکش کرده بود موهای بالای لبش بود. پشتِ لبِ مهری به اندازه‌ی یک پسر بیست و چند ساله سبز شده بود. اوایل هر چقدر مادرش برایش بند می‌انداخت فایده نداشت و پشت لب مهری به شب نرسیده دوباره سبز می‌شد. این بود که مادرش بیخیال سبیل‌های مهری شد و در جواب کسانی که می‌پرسیدند چرا صورت دخترت را بند نمی‌اندازی؟ می‌گفت: بدبخت رو هر کاریش کنم زشته، خُله، اصلا واسه کی این ایکبیریِ سیاه بخت رو خوشگلش کنم؟».
***
از آن روزی که آقای تهرانی آن پیشگویی را برای بچه‌های کلاس گفت روزگار‌ِ مهری سیاه‌تر شد. بچه‌ها می‌رفتند جلوی در خانه‌‌اش و بلند بلند فحشش می‌دادند، بعضی‌ها با سنگ شیشه‌های اتاقش را می‌شکستند و بعضی دیگر مسابقه‌ی پرتابِ تف به دیوار راه می‌انداختند تا ببینند کدام‌شان می‌توانند تف‌شان را بالاتر پرتاب کنند. اما مهری نمی‌ترسید، خُل وضع بود، فکر می‌کرد بچه‌ها می‌خواهند با او بازی کنند، پس با همان شلوار سفید و گل‌مَنگُلی‌اش بدو بدو خودش را می‌رساند توی کوچه. موهای زغالی‌اش از زیر روسری‌ای که گره‌اش را هول‌هولکی زیر غبغبش بسته بود آرام آرام بیرون می‌آمد. بچه‌ها تا چشم‌شان به مهری می‌افتاد با مُشت و لگد می‌افتادند به جانش. بعضی‌ها هم زیپ شلوارشان را می‌کشیدند پایین و می‌شاشیدند به هیکل مهری. مهری اما بلند بلند می‌خندید، موهای زغالی‌اش خاکی و خون‌آلود و شاش‌آلود توی هوا تاب می‌خورد، گوشه‌ی چشم‌ها و لبش پاره می‌شد و خون می‌زد بیرون. مهری نمی‌دانست چرا دارند کتکش می‌زنند. فکر می‌کرد بازی‌ِ بچه‌ها اینطوری‌ست، برای همین بلند بلند می‌خندید. بوی خون و شاش می‌پیچید توی دماغش. تا زمانی که مادر مهری با چوب از خانه بیرون نمی‌آمد و دنبال بچه‌ها نمی‌گذاشت کتک خوردنش ادامه داشت. اما یکروز مادر مهری خسته شد. گفت: بذار اینقدر بزننش و بهش بشاشن تا جونش درآد، دیگه خسته شدم»
***
یک روز بچه‌ها افتادند به جان‌ِ مهری. یکی از میان جمع فریاد زد: قاتل» بعد با لگد گذاشت وسط پیشانی مهری. همانجا سرش شکافت و خون جلوی چشمانش را گرفت. مهری ناگهان ترسید. نمی‌دانست از چه کسی می‌ترسد اما مثل بید مجنون می‌لرزید. خودش را با بدبختی از زیر مشت و لگد بچه‌ها بیرون کشید و بنا کرد به دویدن. بچه‌ها دنبالش کردند و مدام فریاد می‌زدند: قاتل». با هر فریاد ترسش بیشتر می‌شد. دوید و دوید تا رسید به خیابان. داشت می‌دوید که یک ماشین با سرعت کوبید بهش، مهری مثل یک عروسک خیمه‌شب‌بازی مچاله شد و پرت شد چند متر آن طرف‌تر. مثل یک تکه گوشت که تازه از کشتارگاه درآمده باشد سرخ بود، سرخ‌ِ سرخ. بچه‌هایی که دنبال مهری گذاشته بودند خشک‌شان زده بود. فکر نمی‌کردند قاتل امام زمان اینقدر زپرتی باشد. بعد صدای فریادهای راننده را شنیدند که میان صدای جیغ و دادِ مردم توی ذوق می‌زد. راننده داشت می‌کوبید توی سرِ خودش، همه‌ی بدنش می‌لرزید و به بخت بدش لعنت می‌فرستاد، انگار از اینکه قاتلی بالفعل را کشته بود خوشحال نبود! همانطور که داشت می‌زد توی سرش قرآن زیپی‌اش از جیب کتش افتاد روی جنازه‌ی مهری. خودش بود، آقای تهرانی.

حسن غلام‌علی‌فرد - رومه‌نگار


آخرین جستجو ها

مجید روهنده thevac97@gmail.com جدیدترین اخبار و مطالب جذاب شرکت فنی مهندسی نقش ترسیم آسمان میلاد افشین Choose the MLB Wholesale Cleveland Indians Jerseys in Official Jerseys Online Store. neldisttobbo فیزیک به زبان ساده فروشگاه فایل 5 مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره خانواده واقع در ستارخان